هشتصد و پنجاه و ششمین شب از شبهای بخارا به بزرگداشت دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان برجسته

هشتصد و پنجاه و ششمین شب از شبهای بخارا به بزرگداشت دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان برجسته اختصاص یافت. این مراسم نکوداشت با همکاری مجله بخارا و دانشگاه علامه طباطبایی به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد ایشان و با هدف تجلیل از مقام علمی و اجتماعی این استاد برجسته برگزار شد. در این مراسم، اساتید، دانشجویان و دوستداران استاد مومنی گرد هم آمدند تا ضمن گرامیداشت یاد ایشان، به بررسی ابعاد مختلف زندگی و فعالیتهایشان بپردازند.
در ابتدا دکتر احمدوند در سخنان خود، با اشاره به دوگانههای مختلف در حوزه علم و دانش، به ویژگیهای برجسته استاد مومنی اشاره کرد. او گفت که استاد مومنی همواره مصالح و منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح داده و اولویت دادهاند. ایشان به رویکرد علمی استاد مومنی اشاره کرده و آن را بیشتر از جنس ابطالگرایی دانسته اند. دکتر احمدوند با اشاره به انتقادهای به موقع استاد مومنی حتی از روسای جمهوری که قبلا از ایشان حمایت کرده بودند، این شجاعت علمی و آزادمنشی را ستودنی دانست.
وی افزود: استاد مومنی همواره تلاش کردهاند از انتزاعگرایی صرف فاصله گرفته و به شکل کاربردی به مسائل عینی اقتصادی و اجتماعی بپردازند. دکتر احمدوند با تاکید بر مسئولیت اجتماعی علم، گفت که استاد مومنی دانش و اقتصاد را از پشت میزهای دانشگاه به میان مردم بردهاند. ویدیوهای ایشان به گونهای است که مردم عادی هم حرفهایشان را میفهمند و این هنر بزرگی است.
سپس دکتر بهشتی با اشاره به آشنایی خود با استاد مومنی در دهه 50، به فعالیتهای ایشان در قبل و بعد از انقلاب پرداخت. وی گفت که استاد مومنی از شهید بهشتی و جلسات ایشان تاثیر زیادی گرفته و اندیشههایشان در آن جلسات شکل گرفته است. به گفته دکتر بهشتی، انتخاب شهید بهشتی به عنوان الگو و معیار، انتخابی استراتژیک برای استاد مومنی بوده است.
دکتر بهشتی با اشاره به فعالیت استاد مومنی در حزب جمهوری اسلامی، گفت که ایشان مسئولیت شاخه دانشآموزی را بر عهده داشته و از همان زمان با نسل جوان ارتباط نزدیکی برقرار کردهاند. تاسیس مجله عروة الوثقی از دیگر فعالیتهای ایشان در آن دوران بوده است. ایشان همچنین به همکاری استاد مومنی با دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی و نقش موثر ایشان در شکلگیری این دفتر اشاره کرد.
سخنران بعدی دکتر حسین نمازی با اشاره به رویکرد نقادانه استاد مومنی به مسائل کشور، گفت که ایشان همواره با استناد به آمار و ارقام رسمی، انتقادات خود را مطرح میکنند. وی افزود: استاد مومنی در انتقادات خود خلوص و خیرخواهی دارند و با نرمی در گفتار، مسائل را مطرح میکنند. دکتر نمازی با اشاره به همکاری نزدیک استاد مومنی با مرحوم عالی نسب، گفت که ایشان از اندیشههای این اقتصاددان برجسته تاثیر زیادی گرفتهاند.
در ادامه مراسم دکتر حسن عابدی جعفری با اشاره به دغدغه استاد مومنی در حفظ میراث دهه اول انقلاب، گفت که ایشان همواره تلاش کردهاند این میراث را تداوم بخشند. وی با تاکید بر اهمیت توسعه نهادگرا، گفت که استاد مومنی همواره به ابعاد مختلف توسعه توجه داشتهاند. دکتر عابدی جعفری، استاد مومنی را مشاور امین و راهنمای مورد اعتماد برای سیاستمداران معرفی کرد.
دکتر حجت میرزایی دیگر سخنران مراسم با معرفی استاد مومنی به عنوان چشم نگران ایران زمین و پرچمدار توسعه و سربلندی این سرزمین، گفت که ایشان همواره در نقد برنامهها و سیاستهای رسمی نقش موثری داشتهاند. به گفته دکتر میرزایی، استاد مومنی با تاثیرگذاری بر دانشجویان، آنها را به تحصیل در رشته اقتصاد تشویق کردهاند. دکتر میرزایی با بیان اینکه اگر شرافت و آزادگی تجسم زبانی و انسانی داشته باشد، فرشاد مومنی نماد بارز آن است، سخنان خود را به پایان رساند.
سپس دکتر محمدرضا واعظ مهدوی با اشاره به مبارزه استاد مومنی با نابرابریهای اجتماعی، گفت که ایشان نابرابری را پدیده آسیبزای قرن حاضر میدانند. وی افزود: استاد مومنی از آموزههای دینی و شخصیتهایی مانند مهندس موسوی و مرحوم عالی نسب در این زمینه تاثیر گرفتهاند. دکتر واعظ مهدوی با انتقاد از اقتصاد رانتی و سیاستمدارانی که از این وضعیت حمایت میکنند، گفت که استاد مومنی همواره با سادهانگاری و ابتذال در گزارشنویسی و برنامهریزی مخالفت کردهاند.
دکتر واعظ مهدوی با اشاره به نقش مرحوم عالی نسب در مدیریت اقتصاد جنگ، گفت که ایشان در شرایط دشوار، کالاهای اساسی و دارو را تامین میکردند. وی با مقایسه وضعیت بودجه کنونی با دوران گذشته، از نحوه مدیریت منابع مالی انتقاد کرد. دکتر واعظ مهدوی همچنین به تاثیرات منفی یکسانسازی نرخ ارز بر بازار و اقتصاد کشور اشاره کرد.
آخرین سخنران مراسم دکتر محسن رنانی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، با بیان اینکه توسعه استمرار نهادهایی است که انباشت سرمایه ایجاد میکند، که این نهادها میتوانند اقتصادی یا علمی و فرهنگی باشند، از استمرار تلاشهای علی دهباشی در مجله بخارا تقدیر کرد و اظهار داشت: در جامعهای که همه برای تخریب و کوتاهمدت بودن بسیج میشوند، هنر است که نهادی را تأسیس کنیم و عرصه فرهنگ را زنده نگه داریم. ۳۰ سال بخارِ بخارا را زنده نگه داشتن، هنر است.
وی با یادآوری اینکه دکتر فرشاد مومنی نزدیک به ۳۰ سال موسسه دین و اقتصاد را بالنده آبیاری کرد، افزود: پنجشنبههای دین و اقتصاد را مستمر نگه داشت، ۳۰ سال نقد کرد و خسته نشد. عجیب است که ۳۰ سال نقد کنی و خسته نشوی، ۳۰ سال بگویی، گوش نکنند و باز بگویی. در بعضی میدانها، وقتی همه علیه تو هستند، یکتنه بایستی و عمیق باشی. با اینکه ممکن است در مواردی با توصیه های ایشان موافق نباشم، اما معتقدم دکتر مومنی در حوزهای که حرکت میکند، در مرز دانش است.»
وی گفت: سهراب میگوید: وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت.در ایران، غیر از داشتن این چهار ویژگی، امکانپذیر نیست که دوام بیاوری. مومنی پروژهمند نیست که هر سالی پروژهای را پی بگیرد و به دنبال گرفتن پست باشد. او همیشه یک پرچم را بلند میکند و آن پرچم، منافع ملی است.
در پایان دکتر فرشاد مومنی در شب بزرگداشت هفتادسالگیاش، از خودش کمتر گفت و از نسلی بیشتر گفت که باور داشت زندگی با عزت جمعی معنا پیدا میکند، نه با نفع فردی. او خود را پرورشیافته همان نسلی دانست که برای بهبود حال جامعه، از منافع شخصی گذشت. در سخنانش، بارها به آموزگارانی اشاره کرد که بر شکلگیری اندیشه و وجدان اجتماعیاش تأثیر گذاشتهاند؛ از معلمان دبستان تا اندیشمندانی چون شهید بهشتی، شریعتی، و عالینسب.
مومنی تاکید کرد که دانشگاه را آگاهانه انتخاب کرده تا دانشی تولید کند که به کار توسعه عدالتمحور بیاید، نه به خدمت رانت و قدرت درآید. او از عهدی گفت که با خدا بسته است؛ عهدی برای استفاده از علم در مسیر دفاع از بیپناهان، نه تامین آسایش شخصی. در میان همه تاثیرگذاران زندگیاش، وقتی از مادرش گفت، صدایش آرامتر و نگاهش متاثرتر شد. زنی صبور که در تنگدستی و بیماری، خم به ابرو نیاورد و فرزندانش را با صبر و ایمان بزرگ کرد و حقیقتا یتیمی واقعیاش بعد از مادرش بوده است.
دکتر فرشاد مومنی در آغاز سخنان خود گفت: برای من که هیچگاه سخن گفتن نزد هیچکس دشوار نبوده، اکنون و در این جمع، سخن گفتن را دشوار می بینم. اینهمه لطف، محبت و بزرگی برای من، افزاینده بار مسئولیت است و از خداوند می خواهم توفیق حمل این بار را به من لطف کند. من وامدار بیشمار معلم هستم، از تعدادی از آنها در این مراسم یاد شد، اما تاثیرپذیری من از شرافت، حریت و مسئولیت شناسی آموزگاران دبستان و دبیرستانم اصلا کمتر از معلمان دانشگاهم نبودده است و اکنون از سر خضوع در برابر آنها سر تعظیم فرود میآورم و از خداوند میخواهم که حقوق آنها را بر من حلال کند.
او افزود: من فرزند نسلی هستم که از ابتدا چنین تربیت شد که برای حقوق اجتماعی، بر حقوق شخصی اولویت قائل باشد. این ویژگی، پدیدهای مربوط به نسل ماست و متعلق به تنها من نیست، اما ممکن است در برخی این ویژگی آشکار شود و در برخی نه. نسل ما نسلی بود که خود را فدا میکرد تا جامعه و مردمش با عزت زندگی کند و امید به آینده را در وجودشان حفظ کنند.
مومنی با اشاره به تاثیر برخی اندیشمندان بر شکلگیری مسیر فکریاش تصریح کرد: بدون تردید، در همه این سالها همه این آموزگاران که تعدادشان بیشمار است، بر من حق دارند، اما حقوقی که شهید بهشتی، دکتر شریعتی، جهانبگلو و عالی نسب بر من بیشتر است. من دانشگاه را آگاهانه انتخاب کردم. از دل تجربه نخستوزیری و تجربه حزب جمهوری دریافتم که در ذخیره دانایی مکتوب ایرانیان، بهویژه از دریچه اقتصاد سیاسی، اندیشههای ثمربخش و اعتلابخش، فراوان نیستند و این مناسبات رانتی، بیشتر به ادبیاتی بها داده که از دل آن خیر جمعی حاصل نمیشود. در یک مناسبات نابرابر، برای خواصی خیر و برای اکثریت قاطع جامعه، شر می سازد.
وی در ادامه گفت: من دانشگاه را با چنین نیتی انتخاب کردم و از خداوند خواستم که به من توفیق دهد در بسط دهنده آن ادبیاتی باشم که به نام توسعه در دنیا آزمون شده اما در ایران هنوز هم در غربت به سر میبرد. تلاشهای ما تاکنون کافی نبوده و از همینرو دست استمداد به سوی همه کسانی دراز میکنم که دغدغه اعتلا ایران را دارند. ما به کمک نیاز داریم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تفاوت خود با کسانی که زود دلسرد میشوند، عنوان کرد: فرق من با آنهایی که بهسرعت مأیوس میشوند این است که من از شکستها، ناکافی بودن توانمان را نتیجه میگیرم؛ نه نادرستی مسیر را. بنابراین معتقدم که باید بیشتر تلاش کرد، نه اینکه بگوییم کاری کردیم و فایده نداشت، آنچه به یاس منجر می شود، رویکردی نارسا، ناکافی و همراه با توهم است؛ چرا که حتی این گونه نبود که همه سخنان پیامبر خدا را گوش کنند. ایشان هم با تربیت کادر، ایجاد ساختار مناسب و تزریق اراده، می توانست سطوحی از موفقیت را به دست آورد.
ما خستگیناپذیر باقی می مانیم
مومنی با انتقاد از ساختارهای رانتی تاکید کرد: معلوم است که در یک ساخت رانتی، تلاشهای عزتخواهانه، استقلال خواهانه و عدالتطلبانه نه تنها پاداشی نمیگیرد، بلکه تنبیه های سنگین هم مواجه می شود. بنابراین اگر این تلاشها ثمربخش نباشد، بهمعنای آن است که کافی نبودهاند، نه اینکه بیفایده بودهاند. این همان مرامی است که من در پی ترویج آن هستم و معتقدم نجات ایران هم نیازمند چنین بینش و نگرشی است. این گونه است که ما خستگیناپذیر باقی می مانیم و من این را از کلام مولا امیرالمؤمنین علی(ع) الهام گرفته ام، آنجا که به یارانشان هشدار میداد که مبادا ایمان شما به راهتان کمتر از ایمان خلافکاران به باطلشان باشد. ما باید استقامت داشته باشیم و خستگی ناپذیر باشیم، تعدادمان را زیاد کنیم تا باب نجات گشوده شود و من بههیچوجه از این مسیر مایوس نیستم.
این اقتصاددان به بخشهایی از سخن دکتر محسن رنانی درباره نحوه تعاملی که او در کلاسهای درس با دانشجویان دارد و با آنها مانند مسئولان اقتصادی، با نقدی صریح صحبت می کند، اشاره کرد و با لحنی طنزآمیز خطاب به رنانی گفت: این تعبیری که دکتر محسن رنانی عزیز مطرح کرد، مانند بسیاری دیگر از حرفهای او نادرست بود. این سخن مومنی، با خنده و تشویق حضار همراه شد.
مومنی ادامه داد: اما این سخن، از این نظر حرف متینی است که وقتی من با یک مسئول حکومتی درباره خطاهایشان ابراز نگرانی میکنم، همواره در مقابل چشمم این می گذرد که بهایی که مردمم باید در مقابل این خطاها بپردازند چیست! من انبوه خانوادههایی را میبینم که زیر بار سیاستهای توهمزا و اشتغالزُدا فرو میپاشند. دختران معصومی را میبینم که ناگزیر به سمت تنفروشی کشیده میشوند و جوانان غیرتمندی را میبینم که به شیوههای فاسد برای کسب درآمد ناگزیر می شوند و بنابراین هیچ جایی برای تعارف و مماشات نمی بینم. این سخنان مورد تشویق حاضران در نشست قرار گرفت.
او با اشاره به سخنان دکتر نمازی، اظهار داشت: در مقام بیان نظر کارشناسی، قول لین را پیش روی خود می گذارم اما وقتی چشمانداز این خطاکاری پیشِ روی من است، به ناچار از سیره علی بن ابی طالب(ع) پیروی میکنم. همان طور که دکتر مهدوی به درستی اشاره کرد، افتخار من این است که دافعهام متوجه کسانی است که جاهطلباند، چاپلوسی را میپسندند، اهل ربا، دزدی و رانت هستند. این دافعه، برای من افتخارآمیز است.
این اقتصاددان با بیان اینکه من خود را فرزند میر مصطفی عالی نسب میدانم، یادآورشد: ایشان خاطره ای برای من نقل کرد و گفت با یکی از یاران صدیقم که سمت معلم اخلاق برای من داشت؛خانه دکتر مصدق رفتیم و ایشان آنچنان کوبنده با مصدق حرف زد که مصدق وا رفت، بعد من به ایشان گفتم شما در تعالیم اخلاقی خود چیزهای دیگری به ما می گویید چطور اینقدر محکم با این مردی که خودت والایی شخصیتش را اذعان داری صحبت می کنی!؟ آن معلم اخلاق پاسخ داد در نزد اصحاب قدرت باید به گونه ای صحبت کنی که سرخ شوند؛ چرا که فلزهای صلب، تا سرخ نشوند از خود انعطاف نشان نمی دهند. من این را درست می دانم و مردانه سعی می کنم همین مشی را ادامه دهم و اگر خدای ناکرده قصور و تقصیری هم در این زمینه داشته باشم، عذرخواهی می کنم.
عهد کردم از دانشم برای پر کردن جیبم استفاده نکنم افتخار میکنم اگر دافعهام متوجه رانتخواران و چاپلوسان باشد
مومنی با بیان اینکه من خود را وامدار محبتها و عنایتهای غیرمتعارفی می دانم که خداوند به واسطه همین روحیه، به من ارزانی داشته و افزود: روزی که وارد دانشگاه شدم، با خداوند عهد کردم که در مواجهه با دانشجویان، هیچگاه عاملی برای سرخوردگی یا بیانگیزگی هیچ دانشجویی از هیچ مشربی نباشم. حتی اعضای خانوادهام گاهی با طعنه میگویند که اگر میشود، نام ما را هم از لیست فرزندان خارج کن و در لیست دانشجویانت بگذار، شاید توجه بیشتری بگیریم! من این شوخی را میپذیرم اما تصورم این است که تا روزی که به عهدی که با خدا بستهام وفادار بمانم، خداوند عنایاتش را شامل حال من می کند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با اشاره به عهد خود با خداوند خاطرنشان کرد: از خدا خواستم به دانش من برکت دهد و در عوض، من هم تعهد کردم که از این دانش برای پر کردن جیبم استفاده نکنم، بلکه آن را در خدمت دفاع از بندگان بی پناهت قرار دهم. تا زمانی که به این عهد پایبند باشم، خود را مشمول الطاف خداوند میدانم.
وی ضمن اشاره به برگزاری این برنامه با بیان اینکه این جلسه برای من کاملا غافلگیرکننده بود و تا چند روز پیش از آن اطلاع نداشتم. همین نشان میدهد که دوستان بسیار عزیزی، بهویژه آقایان علی دهباشی، رئیس جعفری و مقیسه زحماتی فراتر از استاندارد کشیدهاند تا چنین مراسمی برگزار شود. از همه آنها صمیمانه سپاسگزارم، گفت: استاد فقید «عالینسب» همیشه با برگزاری مجلس بزرگداشت برای خودشان مخالف بودند و میگفتند بزرگداشتمان را با خدا حساب کنیم. مجلسی بگذارید که به بیان دردهای مردم و تهدیدهایی که امنیت ملی را نشانه رفته اختصاص یابد.
مومنی با اشاره به شرایط امروز کشور گفت: کشور ما شرایط بسیار پرمخاطره ای را تجربه می کند و به گمان من بخش اعظم این بحرانها، حاصل نادانی، فساد و ناتوانی کسانی است که بدون شایستگی مسئولیت پذیرفتهاند. در حالیکه با همین ذخیره دانایی موجود، میتوان کشور را با هزینهای بسیار کمتر و دستاوردی بیشتر اداره کرد و این محصول تلاشهای بزرگانی است که یادآوری نام و تلاشهایشان به ما نشان می دهد آن همه اظهارلطفی که به من شد، نسبت به تلاشهای آنها اندک است.
وی با بیان اینکه لطف الله میثمی برای من در میان آنها که در قید حیات هستند، یک الگو است، اضافه کرد: وقتی مجاهدت غیرقابل وصف او را چه از نظر پایمردی، پایداری و چه از نظر فداکاری در راه جامعه اش می بینم، با این وضعیت ظاهری و اینکه تعداد آثار تحریری و ترجمه ای اش با کل آثار بخش بزرگی از اعضای هیئت علمی دانشکده ما برابری می کند احساس کوچکی می کنم. این مرد با غیرت و پایمردیاش برای همه ما یک الگوست. خدا را شکر میکنم که در زمانهای زندگی کردهام که در آن شهید بهشتی، مطهری، شریعتی، بازرگان، محمدرضا حکیمی حضور داشتند. برای من، به طور خاص، سید مرتضی شبستری جایگاه ویژهای دارد که امیدوارم فرصتی برای معرفی شایسته ایشان فراهم شود.
او با لحنی متأثرکننده گفت: این شب برای من، شبی خاطره برانگیز است؛ چراکه هرگز در عمرم تا این حد یک جا از لطف و محبت دوستان شرمنده نشده بودم. از خدا میخواهم که این لطف، مایهای از انرژی برایم باشد تا بتوانم همچنان نسبت به آنچه که در توانم است فروگذار نکنم؛ چرا که درک من از قیامت، تأثیر زیادی در این سبک زندگیام دارد. مناسبترین تعبیر برای قیامت را «یوم الحسرة» میدانم؛ روزی که فرصتهای از دسترفته و انتخابهای نادرست را در برابر چشمانمان قرار میدهند. این برای من بزرگترین تنبه است. من از خدا خواستم که در آن روز حسرت نخورم، و در هر زمان تمرکزم را روی کاری بگذارم که خیر عمومی در آن باشد. از او خواستم که استقلالم را حفظ کند و از خیرشخصی مستقل از خیر عمومی را نمی خواهم.
مومنی با بیان اینکه دوست دارد کلام آخر را به پدر و مادرش اختصاص دهد، ادامه داد: نسل ما، در خانواده هایی زندگی کردند که فقر را به خوبی چشیدند و یتیمی اصلی من بعد از درگذشت مادرم بود، بسیار فراتر از درگذشت پدرم. زنانی که آن زمان مسئولیت مادری را داشتند، چه ها می کردند، با اینکه در تمام عمرم توفیق داشتم با بسیاری از بزرگان حشر و نشر داشتهام، اما انسانی با درجهای از توکل، رضا و صبر مثل مادرم ندیدهام. ایشان 19 سال دیالیز می شد اما خم به ابرو نیاورد، در زمستانهای سخت تهران، در شرایطی که آب لوله کشی نداشتیم، آن گونه برای ما زحمت می کشید و یک بار هم در تمام عمر این زحمات را به روی ما نیاورد.
در پایان، او با تقدیر از از زحمات علی دهباشی، گفت: صمیمانه از همه عزیزانی که این شب را رقم زدند سپاسگزاری میکنم.